کشور سازنده: هنگ کنگ

خلاصه داستان: «دومینیک» (با بازی دایو وونگ)، برنامه‌ریز مراسم عروسی، در دوران قرنطینهٔ کرونا با مشکلات مالی مواجه می‌شود و تصمیم می‌گیرد شغل خود را تغییر دهد. او کسب‌وکار عموِ بازنشستهٔ نامزدش را در زمینهٔ خدمات تشییع‌جنازه به‌عهده می‌گیرد و با «استاد من» (با بازی مایکل هوی)، یک کشیش تائوئیست سنتی که مراسم «شکستن دروازهٔ جهنم» را اجرا می‌کند، همکاری می‌کند.​در ابتدا، استاد من به روش‌های نوآورانهٔ دومینیک مشکوک است، اما با گذشت زمان، دومینیک با یادگیری سنت‌ها و احترام به آن‌ها، اعتماد او را جلب می‌کند. در این مسیر، دومینیک با درخواست‌های غیرمعمولی مواجه می‌شود، از جمله مادری که می‌خواهد پسرش را پس از شش ماه مومیایی کند. همچنین، او با چالش‌های فرهنگی و جنسیتی روبه‌رو می‌شود، به‌ویژه زمانی که دختر استاد من، «یوت» (با بازی میشل وای)، به‌عنوان یک زن، تمایل دارد در مراسم‌های سنتی نقش داشته باشد .​

خلاصه داستان: در سال ۱۹۹۶، سیمون فن (با بازی اندی لاو)، دبیر مالی وقت، با کاهش نظارت بر واردات، زمینه را برای ورود غیرقانونی زباله‌های خطرناک به هنگ‌کنگ فراهم می‌کند. سال‌ها بعد، در پی آتش‌سوزی در یک کارخانه بازیافت، نشت مواد رادیواکتیو سزیم ۱۳۷ رخ می‌دهد که جان ۷ میلیون نفر از ساکنان شهر را تهدید می‌کند .​ در مواجهه با این بحران، سیمون فن به تیم واکنش اضطراری به رهبری مدیر اجرایی موقت، سیسیلیا (با بازی کارن موک)، می‌پیوندد. تلاش‌های آن‌ها برای مهار فاجعه و جلوگیری از گسترش تشعشعات، داستان اصلی فیلم را شکل می‌دهد .​

خلاصه داستان: وینسنت ما (با بازی ادان لوی)، یک ساعت‌ساز جوان در فروشگاه پدرش است که با فروش ساعت‌های تقلبی به مشتریان، خود را درگیر مشکلاتی می‌کند. پس از افشای این تقلب توسط آنکل (با بازی کیونگ تو)، یک قاچاقچی بی‌رحم ساعت، وینسنت مجبور می‌شود به گروهی از سارقان بپیوندد تا سه ساعت لوکس متعلق به پابلو پیکاسو را از یک فروشگاه معتبر در توکیو بدزدند.​اعضای گروه شامل چیف (با بازی لوئیس چونگ)، رهبر گروه، ماریو (با بازی مایکل نینگ)، متخصص مواد منفجره، و یوه (با بازی انسون لو)، یک قفل‌شکن ماهر هستند. در جریان سرقت، یوه با مشکلاتی در باز کردن گاوصندوق مواجه می‌شود، اما با کمک وینسنت موفق به باز کردن آن می‌شوند. با این حال، ماریو به‌طور مخفیانه ساعتی به نام «مون‌واچ» را نیز می‌دزدد که متعلق به یک ارباب جنایتکار ژاپنی به نام کاتو است.​ پس از بازگشت به هنگ‌کنگ، گروه متوجه می‌شود که آنکل قصد دارد آن‌ها را قربانی کند. در نتیجه، آن‌ها نقشه‌ای برای فریب آنکل طراحی می‌کنند. در صحنه‌ای پس از تیتراژ، مشخص می‌شود که وینسنت ساعت‌های اصلی را نگه داشته و ساعت‌های تقلبی را به آنکل داده است. آنکل که از این فریب بی‌خبر است، تلاش می‌کند ساعت‌های تقلبی را به یک جنایتکار روسی بفروشد، اما با افشای تقلبی بودن آن‌ها، در معرض تهدید قرار می‌گیرد .​

خلاصه داستان: یازده سال پس از وقایع فیلم قبلی، جان رمبو در مزرعه پدرش در آریزونا زندگی آرامی دارد. او با ماریا بلتران، دوست قدیمی‌اش، و نوه‌اش گابریلا زندگی می‌کند. زمانی که گابریلا برای یافتن پدرش به مکزیک می‌رود، توسط یک کارتل قاچاق انسان ربوده می‌شود. رمبو برای نجات او به مکزیک سفر می‌کند و با دنیای تاریک قاچاق انسان مواجه می‌شود. پس از نجات گابریلا و بازگشت به خانه، رمبو با حمله کارتل به مزرعه‌اش روبرو می‌شود و با استفاده از مهارت‌های نظامی‌اش به مقابله می‌پردازد.​

خلاصه داستان: در فیلم همه چیز خوب میشه هنگامی که شریک زندگی‌اش، پت، به‌طور غیرمنتظره‌ای از دنیا می‌رود، انجی نگران آپارتمانی می‌شود که بیش از ۳۰ سال در آن با هم زندگی کرده بودند. با حمایت خانواده‌ای که خود انتخاب کرده، انجی سفری تازه را در مسیر رهایی در سال‌های پایانی زندگی‌اش آغاز می‌کند....