خلاصه داستان: داستان در مورد برخی از دوستان نزدیک است که به عروسی دوست خود می روند. آنها به آنجا می روند و وقتی به حمام می روند ، یک راه پله پیدا می کنند و از آنجا استفاده می کنند. آنها داماد (دوستشان) و داماد را می گیرند.
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره مردی به نام یعقوب ایرجی است که پزشکان به او اعلام میکنند به دلیل وجود غدهای در سرش، مدت زمان کوتاهی برای زندگی دارد. این خبر غیرمنتظره باعث میشود اطرافیان او با چالشهای مختلفی مواجه شوند.
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره مردی به نام «صلاح» (با بازی رضا عطاران) است که به دلیل شباهت زیادش با صدام حسین، از سوی حزب بعث عراق انتخاب میشود تا نقش بدل صدام را ایفا کند. او همراه با یک مأمور زن (با بازی آزاده صمدی) به تهران فرستاده میشود تا در برج آزادی سخنرانی کند و فیلم این سخنرانی به عنوان یک پیروزی بزرگ برای صدام منتشر شود.
خلاصه داستان: در این فصل، سارا و نیکا در آستانه ازدواج هستند و نقی برای ازدواجشان شرایط سختی در نظر گرفته است. از سوی دیگر، در شب میهمانی ارسطو به افتخار همسر جدیدش، یک شهاب سنگ در خانهٔ خانواده معمولی سقوط میکند. ارسطو و رحمت با پنهان کردن این موضوع از نقی، قصد فروش سنگ سقوط کرده را دارند و در این میان، ماجراهای دیگری نیز برای خانواده معمولی و اطرافیانشان رخ میدهد.
خلاصه داستان: براساس رویدادهای واقعی، این سریال تماشایی داستان یک فراری بدنام ایرانی را دنبال میکند که در یک بازی موش و گربه طولانی، نیروهای امنیتی را در خیابانهای تهران به چالش کشیده و آنها را فریب میدهد.
خلاصه داستان: این فیلم روایتگر داستان رضا، یک پاسدار مدافع حرم ایرانی است که در جستجوی اسیری به نام حاج عباس به شهر رقه، پایتخت گروه تروریستی داعش، نفوذ میکند. در این میان، او با ریما، زنی سوری، ازدواج کرده و هر دو گمان میکنند که دیگری در جریان درگیریها کشته شده است. اما سرنوشت آنها را دوباره در شرایطی پیچیده و خطرناک مقابل یکدیگر قرار میدهد.
خلاصه داستان: داستان سریال «جان سخت» درباره گروهی از دوستان است که برای تفریح به کویر سفر میکنند. در این سفر، بهطور اتفاقی با وحید، دوست سابق نگار و رقیب قدیمی فرزاد، روبهرو میشوند. این مواجهه باعث ایجاد تنشهایی در گروه میشود و روابط میان آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. در ادامه، اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد که آنها را با چالشهای جدیدی مواجه میکند.
خلاصه داستان: در این فیلم، مادر خانوادهای در بستر بیماری است و پنج زن با گذشتههای مختلف دور او جمع میشوند. ناهید (با بازی باران کوثری) دختری است که پس از سالها به خانه بازمیگردد و با خواهران و گذشتهاش روبهرو میشود. آنها در خانهای زندگی میکنند که پر از راز، سکوت و سرکوب است. با ورود ناهید، کمکم لایههای پنهان زندگی این خانواده آشکار میشود و مسائلی که سالها سرکوب شدهاند، دوباره سرباز میکنند. فیلم بیشتر از آنکه داستانی خطی داشته باشد، تمرکز خود را روی نمایش روان آدمها و فضای خفقانآور زندگی زنان گذاشته است؛ زنانی که هر یک به شکلی در حال تحمل فشارهای اجتماعی، خانوادگی و روانی هستند.
خلاصه داستان: در قسمت قبل مشاهده کردید که خانواده نقی به مشهد رسیدند و به خانه اوس موسی رفتند هما به بیمارستان رفت تا پزشکان دل درد او را درمان کنند و در عکسی که از معده او گرفتن مشخص شد یک حلقه درون معده او است و همان حلقهای بوده که رحمت درون بستنی گذاشته بود تا از فهیمه خواستگاری کند اما هما آن را بلعید. در ادامه رحمت از فهیمه خواستگاری کرد و پاسخ مثبت گرفت اما مشکل از آنجا آغاز شد که باید بهتاش را هم راضی میکردند اما بهتاش به این راحتیها راضی نمیشد و هر کدام از آنها به گفتگو با او پرداختند تا در اینکه در نهایت گفت میخواهم با رحمت به صورت تن به تن گفت و گو کنم و رحمت از این بابت ترسیده بود و برای گفتگوی رودررو با بهتاش مقاومت میکرد تا اینکه راضی شد با او در کوهسنگی که یکی از مناطق مرتفع مشهد است دیدار داشته باشد اما به شرط اینکه اوس موسی او را زیر نظر داشته باشد.
خلاصه داستان: یک موجود فضایی به نام قیف از سیارهای به نام هیرکانی به زمین سفر می کند. او پس از مدتی درگیر تضادهای زندگی زمینی می شود و عشق به یک انسان را تجربه می کند، اما این عشق به دلیل تفاوت های عمیق بین آنها چالش های زیادی به همراه دارد و...