خلاصه داستان: داستان دربارهی یک زن و شوهر جوان به نامهای هیونسو (یک بازیگر تازهکار) و همسرش سوجین است. زندگی آرام آنها زمانی به هم میریزد که هیونسو دچار رفتارهای عجیب و ترسناکی در خواب میشود؛ او شبها در خواب حرفهای نامفهوم میزند، راه میرود، و حتی رفتارهایی خطرناک از خودش نشان میدهد.
خلاصه داستان: داستان در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میگذرد، جایی که چو هون-هیون (با بازی لی بیونگ-هون)، قهرمان جهانی بازی گو، در یک مسابقهی آماتوری با پسر جوانی به نام لی چانگ-هو (با بازی یو آه-این) آشنا میشود. چو استعداد فوقالعادهی لی را میبیند و تصمیم میگیرد او را آموزش دهد تا به یک بازیکن حرفهای تبدیل شود. اما با گذشت زمان، رابطهی استاد و شاگرد به رقابتی شدید تبدیل میشود، زمانی که لی چانگ-هو به یکی از بزرگترین رقبای استادش در دنیای گو تبدیل میشود.
خلاصه داستان: در یک شب تاریک، چهار دانشآموز دبیرستانی به نامهای اون-جو، سو-هی، یو-جین و اون-یونگ در کلیسای مدرسه گرد هم میآیند و با خون خود پیمانی میبندند که همان شب با هم خودکشی کنند. اما تنها اون-جو از بالای پشتبام میپرد و جان میسپارد. خواهر کوچکترش، جونگ-اون، شاهد این صحنه دلخراش است.
با گذشت زمان، سه دختر باقیمانده دچار ترس و عذاب وجدان میشوند. شایعاتی در مدرسه پخش میشود که شاید اون-جو باردار بوده یا به دلیل مشکلات با دوستانش دست به خودکشی زده است.
خلاصه داستان: سانگ-وون، یک معمار موفق، پس از مرگ ناگهانی همسرش، همراه با دختر خردسالش یی-نا به خانهای جدید در حومه شهر نقل مکان میکند تا از نو شروع کند و رابطهاش با دخترش را بهبود بخشد. اما یی-نا که در ابتدا گوشهگیر و ساکت بود، ناگهان ادعا میکند که دوست جدیدی پیدا کرده و رفتارهای عجیبی از خود نشان میدهد.
خلاصه داستان: جو جین-بونگ (با بازی ریو سونگ-ریونگ)، قهرمان سابق تیراندازی با کمان و مدالآور المپیک، اکنون در یک شغل بیارزش در شرکتی گرفتار شده است. در مواجهه با احتمال اخراج، شرکت به او مأموریتی میدهد: سفر به کشور خیالی بولادور در آمریکای جنوبی برای آموزش تیم تیراندازی با کمان، با هدف کسب مدال در مسابقات جهانی و تضمین قراردادهای معدنی برای شرکت.در مسیر، جین-بونگ بهطور تصادفی در جنگلهای آمازون سقوط میکند و با سه جنگجوی قبیله تاگائوری با مهارتهای خارقالعاده در تیراندازی آشنا میشود. با کمک مترجم نیمهآمازونی به نام بانگ-سیک (با بازی جین سون-کیو)، جین-بونگ این سه تیرانداز را به کره میآورد تا در مسابقات جهانی شرکت کنند. این سفر نهتنها فرصتی برای نجات شغلی جین-بونگ است، بلکه برای جنگجویان آمازونی نیز راهی برای حفظ فرهنگ و سرزمینشان از تهدیدات مدرنسازی محسوب میشود.
خلاصه داستان: سو-هی (با بازی جو یون-هی) زنی است که زندگی آرام و شادی با همسرش و انتظار برای تولد فرزندشان دارد. اما یک روز صبح بیدار میشود و میبیند که همسرش خود را بالای تخت حلقآویز کرده است. این شوک باعث سقط جنین او میشود. پس از این تراژدی، سو-هی متوجه میشود که همسرش خانهای به نام «باغ بهاری» در منطقهای روستایی برای او به ارث گذاشته است. با وجود هشدارهای خواهرش هی-ران (با بازی کیم جو-ریونگ)، سو-هی تصمیم میگیرد به این خانه نقل مکان کند.با ورود به خانه، سو-هی با پدیدههای عجیب و ترسناکی مواجه میشود که نمیتواند توضیح دهد. او احساس میکند که حضور ناشناختهای در خانه وجود دارد که زندگیاش را تهدید میکند. با کشف سرنخهای مرموز در سراسر خانه، سو-هی به تدریج حقیقت وحشتناک پشت تسخیر «باغ بهاری» را آشکار میکند.
خلاصه داستان: در دورانی که نرخ زاد و ولد در کره جنوبی کاهش یافته و بخش زنان و زایمان با کمبود نیرو مواجه است، چهار رزیدنت جوان با پسزمینهها و انگیزههای متفاوت وارد این بخش میشوند:اوه یی-یونگ: رزیدنتی که پس از شکست در دوره کارآموزی و بدهیهای مالی، با کمک خواهرش فرصتی دوباره برای شروع پیدا میکند.پیو نام-کیونگ: دانشجوی سابق ممتاز که اکنون با فشارهای روانی و انتظارات بالا دستوپنجه نرم میکند.کیم سا-بی: شخصیتی آرام و منطقی که تلاش میکند تعادل بین کار و زندگی شخصیاش را حفظ کند.اوم جه-ایل: آیدل سابق کیپاپ که مسیر جدیدی را در پزشکی آغاز کرده و با چالشهای تطبیق با محیط جدید مواجه است.این گروه تحت نظارت دکتر سئو جونگ-مین، استادی سختگیر اما دلسوز، با مسائل پزشکی پیچیده، فشارهای کاری شدید و روابط انسانی پیچیده روبهرو میشوند.
خلاصه داستان: دو دوست خوشقلب اما بدظاهر، خانهای رویایی در حومه شهر میخرند تا زندگی جدیدی را شروع کنند. اما با ورودشان، نهتنها پلیس به آنها شک میکند، بلکه با بیدار شدن یک شیطان باستانی در زیرزمین خانه، همهچیز از کنترل خارج میشود! فیلمی کمدی-ترسناک پر از سوءتفاهم، دوستی و ماجراهای ماورایی.