خلاصه داستان: در این قسمت، کریستین وولف، حسابدار نابغه با اختلال طیف اوتیسم، با برادرش براکستون همکاری میکند تا معمای قتل رئیس سابق اداره جرایم مالی وزارت خزانهداری، ری کینگ (با بازی جی. کی. سیمونز)، را حل کند. در این مسیر، آنها با ماریبث مدینا (با بازی سینتیا آدی-رابینسون)، معاون جدید وزارت خزانهداری، همراه میشوند و با شبکهای خطرناک از قاتلان روبهرو میگردند. این فیلم ترکیبی از اکشن، درام و طنز است و به بررسی روابط خانوادگی و مسائل مرتبط با نورودایورجنس میپردازد.
خلاصه داستان: فیلم Freaky Tales (2024) چهار داستان کوتاه در اوکلند دهه ۸۰ را روایت میکند: گروهی نوجوان پانک با نئونازیها میجنگند، دو دختر رپر علیه تبعیض میایستند، مردی برای خانوادهاش انتقام میگیرد، و یک بازیکن بسکتبال علیه نژادپرستی مبارزه میکند — همه با فضایی فانتزی، خشن و نوستالژیک.
خلاصه داستان: "مایکل اسکوفیلد" (Michael Scofield)، یک مهندس نابغه، به عمد خودش رو به زندان میاندازه تا برادرش "لینکلن باروز" (Lincoln Burrows) رو نجات بده. لینکلن به جرم قتلی که مرتکب نشده محکوم به اعدام شده. مایکل نقشهی فرار از زندان رو داخل طرحهای ساختمانی زندان روی بدنش تتو کرده و با یک نقشهی دقیق، تلاش میکنه برادرش رو قبل از اجرای حکم فراری بده. اما ماجرا فقط به فرار ختم نمیشه؛ پشت این پروندهی قتل، یک توطئهی بزرگ دولتی و افراد قدرتمندی وجود دارن که نمیخوان لینکلن زنده بمونه. در طول سریال، مایکل و همراهانش (که در زندان با آنها متحد میشود) با چالشهای زیادی روبهرو میشن؛ از مأموران فاسد گرفته تا مأموران دولتی بیرحم و فرارهای چندمرحلهای.
خلاصه داستان: در سال ۱۹۹۶، سیمون فن (با بازی اندی لاو)، دبیر مالی وقت، با کاهش نظارت بر واردات، زمینه را برای ورود غیرقانونی زبالههای خطرناک به هنگکنگ فراهم میکند. سالها بعد، در پی آتشسوزی در یک کارخانه بازیافت، نشت مواد رادیواکتیو سزیم ۱۳۷ رخ میدهد که جان ۷ میلیون نفر از ساکنان شهر را تهدید میکند . در مواجهه با این بحران، سیمون فن به تیم واکنش اضطراری به رهبری مدیر اجرایی موقت، سیسیلیا (با بازی کارن موک)، میپیوندد. تلاشهای آنها برای مهار فاجعه و جلوگیری از گسترش تشعشعات، داستان اصلی فیلم را شکل میدهد .
خلاصه داستان: داستان با مردی ناشناس در پاکستان آغاز میشود که پس از تزریق داروهای خاص، حافظهاش را از دست داده و رفتارهای خشونتآمیزی از خود نشان میدهد. او پس از فرار از زندان، با کمک افرادی محلی، از جمله یک کودک فروشنده آبنبات، یک فروشنده اسلحه و متحدی به نام رجینا، بخشی از خاطراتش را بازیابی میکند و متوجه میشود که در واقع آرجون ساکسنا، یک افسر IRS است. اما رجینا توسط مارتین، یک رئیس جنایتکار بینالمللی که به شلیک به چشم چپ قربانیانش معروف است، کشته میشود.
خلاصه داستان: در دهکده ای که خورشید تا ساعت 3 بعد از ظهر در زیر افق غرق می شود ، تاریکی در اوایل خزش می کند و موج خنک کننده ای از وحشت های غیر قابل توضیح را به همراه دارد.
خلاصه داستان: وینسنت ما (با بازی ادان لوی)، یک ساعتساز جوان در فروشگاه پدرش است که با فروش ساعتهای تقلبی به مشتریان، خود را درگیر مشکلاتی میکند. پس از افشای این تقلب توسط آنکل (با بازی کیونگ تو)، یک قاچاقچی بیرحم ساعت، وینسنت مجبور میشود به گروهی از سارقان بپیوندد تا سه ساعت لوکس متعلق به پابلو پیکاسو را از یک فروشگاه معتبر در توکیو بدزدند.اعضای گروه شامل چیف (با بازی لوئیس چونگ)، رهبر گروه، ماریو (با بازی مایکل نینگ)، متخصص مواد منفجره، و یوه (با بازی انسون لو)، یک قفلشکن ماهر هستند. در جریان سرقت، یوه با مشکلاتی در باز کردن گاوصندوق مواجه میشود، اما با کمک وینسنت موفق به باز کردن آن میشوند. با این حال، ماریو بهطور مخفیانه ساعتی به نام «مونواچ» را نیز میدزدد که متعلق به یک ارباب جنایتکار ژاپنی به نام کاتو است. پس از بازگشت به هنگکنگ، گروه متوجه میشود که آنکل قصد دارد آنها را قربانی کند. در نتیجه، آنها نقشهای برای فریب آنکل طراحی میکنند. در صحنهای پس از تیتراژ، مشخص میشود که وینسنت ساعتهای اصلی را نگه داشته و ساعتهای تقلبی را به آنکل داده است. آنکل که از این فریب بیخبر است، تلاش میکند ساعتهای تقلبی را به یک جنایتکار روسی بفروشد، اما با افشای تقلبی بودن آنها، در معرض تهدید قرار میگیرد .
خلاصه داستان: در جریان نشست سران گروه ۲۰ در کیپتاون، آفریقای جنوبی، گروهی از مزدوران به رهبری ادوارد راتلج (با بازی آنتونی استار)، یک نظامی سابق استرالیایی، به محل برگزاری نشست حمله میکنند. هدف آنها ایجاد بیثباتی اقتصادی جهانی از طریق انتشار ویدئوهای جعلی (دیپفیک) از رهبران جهان است تا مردم را به سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال ترغیب کرده و ارزش داراییهای رمزنگاریشده خود را افزایش دهند. رئیسجمهور ساتن، که سابقه خدمت در ارتش را دارد، به همراه اعضای خانوادهاش و برخی از رهبران جهانی، از جمله نخستوزیر بریتانیا و همسر رئیسجمهور کره جنوبی، تلاش میکند تا از این بحران عبور کند. در این مسیر، او باید با خیانتهای داخلی، تهدیدات خارجی و فناوریهای مخرب مقابله کند تا جان گروگانها را نجات دهد و از فروپاشی اقتصادی جلوگیری کند.
خلاصه داستان: در پی افزایش تهدیدات تروریستی علیه هند، نیروی هوایی این کشور واحدی نخبه به نام «اژدهایان هوایی» (Air Dragons) را تشکیل میدهد. این تیم متشکل از بهترین خلبانان جنگنده است که برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی آماده میشوند. اسکادران لیدر شمشیر پاتانیا (پتی) با بازی هریتیک روشن، خلبانی ماهر اما بیپروای است که گذشتهای پر از چالش دارد. او تحت فرماندهی گروه کاپیتان راکش جایسینگ (راکی) با بازی آنیل کاپور، به همراه اسکادران لیدر مینل راتور (مینی) با بازی دیپیکا پادوکن، در مأموریتی خطرناک برای نجات خلبانان اسیرشده شرکت میکند. در این مأموریت، آنها با اظهر اختر، رهبر بیرحم گروه تروریستی، روبهرو میشوند. درگیریهای هوایی نفسگیر و تصمیمگیریهای دشوار، آزمونی برای وفاداری، شجاعت و فداکاری اعضای تیم است.
خلاصه داستان: سلمان خان در نقش راجا سانجی "سکندر" راجکوت، مردی قدرتمند و تأثیرگذار در منطقه راجکوت گجرات ظاهر میشود. او با همسرش سایری (با بازی راشمیکا ماندانا) زندگی آرامی دارد. اما زمانی که با فساد گستردهای در سیستم سیاسی و اجتماعی مواجه میشود، تصمیم میگیرد علیه آن مبارزه کند. در این مسیر، او با سیاستمداری فاسد و قدرتمند روبهرو میشود که به دنبال انتقامگیری برای یک تراژدی خانوادگی است. سکندر باید با شبکهای از فساد و بیعدالتی مقابله کند تا حقوق مردم عادی را بازگرداند.