ژانر: هیجان انگیز

خلاصه داستان: مالکوم کرو یک روان‌شناس کودک باتجربه است که در ابتدای فیلم مورد حمله یکی از بیماران سابقش قرار می‌گیرد؛ بیماری که معتقد بود درمان نشده و در نهایت خودکشی می‌کند.مدتی بعد، مالکوم با کول سی‌یر آشنا می‌شود؛ پسربچه‌ای ۹ ساله، ساکت و درون‌گرا که دچار اضطراب شدید است. کول از مشکلی عجیب رنج می‌برد:❝من مرده‌ها رو می‌بینم. اون‌ها نمی‌دونن مردن.❞کول واقعاً ارواح را می‌بیند — کسانی که مرده‌اند اما هنوز در این دنیا حضور دارند، گاهی خشن، گاهی سردرگم. در ابتدا، مالکوم فکر می‌کند کول دچار اختلال روانی یا توهم است، اما کم‌کم به او ایمان می‌آورد.با کمک مالکوم، کول یاد می‌گیرد به ارواح کمک کند، پیام‌شان را برساند، و به آرامش برساندشان. این توانایی ترسناک، تبدیل به ابزاری برای شفابخشی می‌شود

خلاصه داستان: داستان با مردی ناشناس در پاکستان آغاز می‌شود که پس از تزریق داروهای خاص، حافظه‌اش را از دست داده و رفتارهای خشونت‌آمیزی از خود نشان می‌دهد. او پس از فرار از زندان، با کمک افرادی محلی، از جمله یک کودک فروشنده آب‌نبات، یک فروشنده اسلحه و متحدی به نام رجینا، بخشی از خاطراتش را بازیابی می‌کند و متوجه می‌شود که در واقع آرجون ساکسنا، یک افسر IRS است. اما رجینا توسط مارتین، یک رئیس جنایتکار بین‌المللی که به شلیک به چشم چپ قربانیانش معروف است، کشته می‌شود.

خلاصه داستان: در دهکده ای که خورشید تا ساعت 3 بعد از ظهر در زیر افق غرق می شود ، تاریکی در اوایل خزش می کند و موج خنک کننده ای از وحشت های غیر قابل توضیح را به همراه دارد.

خلاصه داستان: در جریان نشست سران گروه ۲۰ در کیپ‌تاون، آفریقای جنوبی، گروهی از مزدوران به رهبری ادوارد راتلج (با بازی آنتونی استار)، یک نظامی سابق استرالیایی، به محل برگزاری نشست حمله می‌کنند. هدف آن‌ها ایجاد بی‌ثباتی اقتصادی جهانی از طریق انتشار ویدئوهای جعلی (دیپ‌فیک) از رهبران جهان است تا مردم را به سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال ترغیب کرده و ارزش دارایی‌های رمزنگاری‌شده خود را افزایش دهند.​ رئیس‌جمهور ساتن، که سابقه خدمت در ارتش را دارد، به همراه اعضای خانواده‌اش و برخی از رهبران جهانی، از جمله نخست‌وزیر بریتانیا و همسر رئیس‌جمهور کره جنوبی، تلاش می‌کند تا از این بحران عبور کند. در این مسیر، او باید با خیانت‌های داخلی، تهدیدات خارجی و فناوری‌های مخرب مقابله کند تا جان گروگان‌ها را نجات دهد و از فروپاشی اقتصادی جلوگیری کند.

خلاصه داستان: پس از طوفانی سهمگین در شهر کوچک بریجتون در ایالت مین، مهی غلیظ و مرموز سراسر منطقه را فرا می‌گیرد. دیوید دری‌تون (با بازی توماس جین) به همراه پسرش بیلی و همسایه‌اش برای خرید به سوپرمارکت می‌روند. با ورود مه، آن‌ها و گروهی از شهروندان در فروشگاه محبوس می‌شوند.​ به‌زودی مشخص می‌شود که مه حامل موجودات مرگباری از دنیایی دیگر است که هر کسی را که وارد آن شود، شکار می‌کنند. در داخل فروشگاه، ترس و ناامیدی باعث شکل‌گیری دو جناح می‌شود: یکی به رهبری دیوید که به دنبال راهی برای فرار است، و دیگری به رهبری خانم کارمودی (مارسیا گی هاردن) که معتقد است این وقایع مجازاتی الهی هستند و خواستار قربانی‌کردن افراد برای رهایی از بلاست.​

خلاصه داستان: فیلم داستان یک زن جوان به نام زینب را روایت می‌کند که پس از یک سلسله اتفاقات عجیب و غریب و تغییرات غیرقابل توضیح در زندگی‌اش، به شدت دچار مشکل روحی و روانی می‌شود. او به دنبال کمک‌های پزشکی و روانشناختی می‌رود، اما علائم و حوادثی که برایش اتفاق می‌افتد، درک علمی نمی‌شود. به همین دلیل، زینب تصمیم می‌گیرد تا با استفاده از نیروهای معنوی و مشورت با یک "پیشگو" و "روحانی" به حل مشکل خود بپردازد. او به سرعت درمی‌یابد که مشکلاتش ناشی از یک نیروی شیطانی یا جن است که در زندگی‌اش رخنه کرده و قصد تسخیر بدن و روح او را دارد. در این مسیر، زینب درگیر یک فرآیند پیچیده و خطرناک از جادو و مراسم‌های مذهبی برای رهایی از تسخیر این نیرو می‌شود. در همین حین، یک تیم از شخصیت‌های دیگر که شامل یک روان‌پزشک و یک خانواده مذهبی است، سعی دارند تا از این بحران عبور کنند. آنها به زینب کمک می‌کنند تا از این جن شیطانی خلاص شود. اما هرچه که بیشتر به این راز نزدیک می‌شوند، بیشتر متوجه می‌شوند که کشمکش‌های روحانی و ماوراءالطبیعه در دنیای واقعی بسیار پیچیده‌تر از آن است که تصور می‌کردند.

خلاصه داستان: فیلم با افسانه‌ای تاریخی آغاز می‌شود: در دوران باستان، مارک آنتونی سه تخم‌مرغ جواهرنشان را به کلئوپاترا هدیه می‌دهد. دو تخم‌مرغ در قرن بیستم کشف می‌شوند، اما سومین تخم‌مرغ همچنان مفقود است.​ در زمان حال، جان هارتلی (دواین جانسون)، مأمور اف‌بی‌آی، در تعقیب نولان بوث (رایان رینولدز)، یکی از بزرگ‌ترین سارقان آثار هنری جهان است. پس از دستگیری بوث، تخم‌مرغ دزدیده‌شده توسط رقیب مرموز او، سارا بلک ملقب به «بیشاپ» (گل گدوت)، ربوده می‌شود و هارتلی به‌اشتباه به همدستی در سرقت متهم می‌شود.​

خلاصه داستان: یازده سال پس از وقایع فیلم قبلی، جان رمبو در مزرعه پدرش در آریزونا زندگی آرامی دارد. او با ماریا بلتران، دوست قدیمی‌اش، و نوه‌اش گابریلا زندگی می‌کند. زمانی که گابریلا برای یافتن پدرش به مکزیک می‌رود، توسط یک کارتل قاچاق انسان ربوده می‌شود. رمبو برای نجات او به مکزیک سفر می‌کند و با دنیای تاریک قاچاق انسان مواجه می‌شود. پس از نجات گابریلا و بازگشت به خانه، رمبو با حمله کارتل به مزرعه‌اش روبرو می‌شود و با استفاده از مهارت‌های نظامی‌اش به مقابله می‌پردازد.​

خلاصه داستان: در فیلم کیش و مات دوکه، مأمور سابق بین‌المللی، سال‌هاست در سکوت در حومه‌ی آرژانتین زندگی می‌کند. زمانی‌که گروهی تروریستی برادرزاده‌اش را می‌ربایند، او مجبور می‌شود تیم قدیمی‌اش را دوباره فعال کند. مأموریتی مرگبار آغاز می‌شود، جایی که بازی قدرت، وفاداری و گذشته در هم تنیده می‌شود....

خلاصه داستان: در فیلم پاک کننده : جوی لاک، سرباز سابق که حالا نظافتچی شیشه‌های آسمان‌خراش است، ناگهان خود را درگیر حمله‌ی گروهی از تروریست‌های محیط‌زیستی می‌بیند. برادر کوچک‌ترش در میان گروگان‌ها گیر افتاده و تنها راه نجات او، مبارزه‌ای بی‌وقفه از نمای بیرونی آسمان‌خراش است. جوی باید از مهارت‌های نظامی و صخره‌نوردی‌اش استفاده کند تا گروگان‌ها را نجات دهد و جلوی نقشه‌ی تروریست‌ها را بگیرد....