خلاصه داستان: آیریس، نویسندهای تنها و گوشهگیر در نیویورک، پس از مرگ ناگهانی و خودخواسته دوست قدیمیاش والتر، در شرایط روحی دشواری قرار میگیرد. والتر در وصیتنامهاش سگ دانمارکی عظیمالجثهاش به نام "آپولو" را به آیریس میسپارد.
خلاصه داستان: «کین» (با بازی جان ماگارو)، نویسندهای است که پس از موفقیت اولین کتابش، دچار بحران خلاقیت شده و درگیر طلاق از همسرش «سوزی» (با بازی بریت لور) است. در این میان، او با «کولمیک» (با بازی استیو بوشمی)، یک قاتل زنجیرهای بازنشسته، آشنا میشود. کولمیک به طور غیرمنتظرهای نقش مشاور ازدواج کین را در روز و مشاور قتل برای رمان جدیدش در شب ایفا میکند. این رابطه عجیب، کین را به دنیایی از طنز تاریک و پیچیدگیهای اخلاقی میکشاند.
خلاصه داستان: میریام گوردون، کتابداری در یکی از شعبههای کتابخانه عمومی تورنتو، زندگیای منزوی و غمزده دارد. او پس از ناپدید شدن پدرش، در دنیایی از اندوه و انزوا فرو رفته است. در میان روزمرگیهایش، شروع به دریافت نامههایی تهدیدآمیز میکند که در کتابها پنهان شدهاند و توسط فردی با نام «ریگولتو» امضا شدهاند—اشارهای به دلقک گوژپشت در اپرای وردی، که پدرش او را در کودکی به تماشای آن برده بود.
خلاصه داستان: جو جین-بونگ (با بازی ریو سونگ-ریونگ)، قهرمان سابق تیراندازی با کمان و مدالآور المپیک، اکنون در یک شغل بیارزش در شرکتی گرفتار شده است. در مواجهه با احتمال اخراج، شرکت به او مأموریتی میدهد: سفر به کشور خیالی بولادور در آمریکای جنوبی برای آموزش تیم تیراندازی با کمان، با هدف کسب مدال در مسابقات جهانی و تضمین قراردادهای معدنی برای شرکت.در مسیر، جین-بونگ بهطور تصادفی در جنگلهای آمازون سقوط میکند و با سه جنگجوی قبیله تاگائوری با مهارتهای خارقالعاده در تیراندازی آشنا میشود. با کمک مترجم نیمهآمازونی به نام بانگ-سیک (با بازی جین سون-کیو)، جین-بونگ این سه تیرانداز را به کره میآورد تا در مسابقات جهانی شرکت کنند. این سفر نهتنها فرصتی برای نجات شغلی جین-بونگ است، بلکه برای جنگجویان آمازونی نیز راهی برای حفظ فرهنگ و سرزمینشان از تهدیدات مدرنسازی محسوب میشود.
خلاصه داستان: داستان فیلم حول شخصیت جو (با بازی دنیل هنشال) میچرخد؛ مردی که بهتازگی به زندان افتاده و در آستانه کریسمس، نامهای پر از احساسات و پشیمانی به برادرش دن مینویسد. او در این نامه از دلتنگی برای خانوادهاش، بهویژه فرزندانش، صحبت میکند و نگرانیاش را از اینکه چه کسی جای او سس گریوی معروفش را برای شام کریسمس درست خواهد کرد، ابراز میدارد .فیلم با گسترش داستان ترانه، به بررسی روابط خانوادگی، پشیمانی، و تلاش برای رستگاری میپردازد. شخصیتهای مختلفی از جمله دن (برنتون توایتس)، استلا (کیت مولوانی)، و نوئل (هوگو ویوینگ) در این روایت حضور دارند که هر یک نقشی در بازتاب احساسات و خاطرات جو ایفا میکنند .
خلاصه داستان: بتـی فـلاد، دختری ۱۲ ساله با استعداد در موسیقی و تمایلات جادویی، در آستانه تولد سیزدهسالگیاش تلاش میکند جایگاه خود را در خانوادهای غیرعادی و جادویی بیابد. در حالی که مادرش، آنسکا، او را از یادگیری جادو منع میکند، بتـی متوجه میشود که خانوادهاش از پادشاهی جادویی گریختهاند و در دنیای انسانها پنهان شدهاند. با کشف رازهای گذشته و تهدید پادشاه مرخارت، بتـی باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد زندگی عادی داشته باشد یا مسیر جادویی خانوادهاش را دنبال کند.
خلاصه داستان: سو-هی (با بازی جو یون-هی) زنی است که زندگی آرام و شادی با همسرش و انتظار برای تولد فرزندشان دارد. اما یک روز صبح بیدار میشود و میبیند که همسرش خود را بالای تخت حلقآویز کرده است. این شوک باعث سقط جنین او میشود. پس از این تراژدی، سو-هی متوجه میشود که همسرش خانهای به نام «باغ بهاری» در منطقهای روستایی برای او به ارث گذاشته است. با وجود هشدارهای خواهرش هی-ران (با بازی کیم جو-ریونگ)، سو-هی تصمیم میگیرد به این خانه نقل مکان کند.با ورود به خانه، سو-هی با پدیدههای عجیب و ترسناکی مواجه میشود که نمیتواند توضیح دهد. او احساس میکند که حضور ناشناختهای در خانه وجود دارد که زندگیاش را تهدید میکند. با کشف سرنخهای مرموز در سراسر خانه، سو-هی به تدریج حقیقت وحشتناک پشت تسخیر «باغ بهاری» را آشکار میکند.
خلاصه داستان: «Fake» داستان بردی بل (با بازی اَشر کدی) را روایت میکند؛ نویسندهای تنها که در یک اپلیکیشن دوستیابی با مردی به نام جو بورت (با بازی دیوید ونهام) آشنا میشود. جو خود را به عنوان یک دامدار موفق معرفی میکند و بردی به سرعت به او علاقهمند میشود. اما بهزودی مشخص میشود که جو آن کسی نیست که ادعا میکرده و زندگی بردی وارد مسیری تاریک و پر از فریب میشود. این سریال به بررسی تأثیرات روانی و احساسی یک رابطه مبتنی بر دروغ و فریب میپردازد.
خلاصه داستان: داستان درباره دو خواهر نوجوان به نامهای سپتامبر (با بازی پاسکال کان) و جولای (با بازی میا ثاریا) است که در آکسفورد با مادر مجردشان، شیلا (با بازی راکی ثاکرار)، زندگی میکنند. سپتامبر شخصیتی محافظهکار و بدبین دارد، در حالی که جولای کنجکاو و مشتاق کشف دنیای اطراف است. پس از تعلیق سپتامبر از مدرسه به دلیل درگیری، خانواده به خانهای قدیمی در سواحل ایرلند نقل مکان میکنند. در این محیط جدید، رابطه پیچیده و وابسته بین خواهران به چالش کشیده میشود و حوادثی عجیب و سوررئال رخ میدهد.
خلاصه داستان: فیلم Freaky Tales (2024) چهار داستان کوتاه در اوکلند دهه ۸۰ را روایت میکند: گروهی نوجوان پانک با نئونازیها میجنگند، دو دختر رپر علیه تبعیض میایستند، مردی برای خانوادهاش انتقام میگیرد، و یک بازیکن بسکتبال علیه نژادپرستی مبارزه میکند — همه با فضایی فانتزی، خشن و نوستالژیک.