خلاصه داستان: رامونا، مادری تنها و معلول است که پس از تصادف رانندگی که منجر به مرگ همسرش، دیوید شد، با دو فرزندش، تیلور و آنی، در یک مزرعه دورافتاده زندگی میکند. او به دلیل آسیبهای جسمی و روانی ناشی از حادثه، درگیر افسردگی شدید است.
خلاصه داستان: استیون توماس، اپراتور یک خط تلفن پیشگیری از خودکشی در شیفت شب، تماس نگرانکنندهای از فردی دریافت میکند که ادعا میکند خودِ اوست و جزئیات شخصیای را میداند که فقط خودِ استیون از آنها خبر دارد. تماسگیرنده تهدید میکند که تا یک ساعت دیگر به زندگیاش پایان خواهد داد، مگر اینکه استیون بتواند او را متقاعد کند که منصرف شود. این تماس، استیون را وارد سفری پرتنش و احساسی میکند که در آن باید با ترسها و خاطرات گذشتهاش روبهرو شود و حقیقت را پیش از آنکه دیر شود کشف کند .
خلاصه داستان: «چوم» (با بازی ناتاپون تامیرکس)، معلمی در یک مرکز بازپروری نوجوانان در تایلند است که بهدلیل دعوت پدرش برای شرکت در مسابقهای در ساپورو، ژاپن، تصمیم میگیرد گروهی از نوجوانان بزهکار را برای شرکت در یک رقابت بینالمللی مجسمهسازی برفی همراهی کند . در میان این نوجوانان، «جب» (با بازی نوتاوات تاناتاویپراسرث)، یکی از مشکلسازترین افراد مرکز، بهطور غیرمنتظرهای به عنوان رهبر تیم انتخاب میشود . با وجود اینکه تایلند کشوری استوایی است و ساکنان آن هرگز برف ندیدهاند، این گروه با تلاش و همکاری، خود را برای رقابت در ژاپن آماده میکنند. در پایان، آنها موفق به کسب مقام اول نمیشوند، اما برای مجسمهی ققنوس خود، تقدیرنامهای دریافت میکنند و دل مردم تایلند را بهدست میآورند .
خلاصه داستان: داستان فیلم در ۲۲ فوریه ۲۰۲۲ رخ میدهد، زمانی که مردی مسلح به فروشگاه اپل در میدان لیدسپلین آمستردام وارد شده و یک مشتری ۲۷ ساله را گروگان میگیرد. او درخواست ۲۰۰ میلیون یورو در قالب ارز دیجیتال میکند و تهدید به انفجار مینماید. این وضعیت بحرانی نزدیک به پنج ساعت ادامه مییابد تا اینکه گروگان موفق به فرار میشود و گروگانگیر در تعقیب او توسط پلیس متوقف میشود. گروگانگیر بعداً بر اثر جراحات وارده جان خود را از دست میدهد .
خلاصه داستان: داستان فیلم حول محور ناپدید شدن مرموز یک فیزیوتراپیست به نام کاسی میچرخد. پلیس در تلاش است تا علت ناپدید شدن او را کشف کند و در این مسیر، حقایق پنهانی آشکار میشود. تحقیقات نشان میدهند که کاسی ممکن است قربانی یک شبکه پیچیده از سوءاستفاده و تهدید باشد که شامل بیش از ۱۰۰ زن میشود. این زنان بهطور غیرقانونی فیلمهای خصوصیشان ضبط شده و تحت فشار قرار گرفتهاند. با پیشرفت تحقیقات، پلیس با شواهدی مواجه میشود که نشان میدهد این پرونده بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسید.
خلاصه داستان: پس از یک تراژدی خانوادگی، چاک ویلسون (با بازی جو فالکون) به همراه همسرش ماریا (الیزابت ورمیلیا) و خواهر کوچکترش ایزابل (کاترین میلر) به شهر آرام اشلند فالز نقل مکان میکنند تا زندگی جدیدی را آغاز کنند. اما بهزودی متوجه میشوند که این شهر راز تاریکی را در خود پنهان کرده است. شایعاتی درباره روح هلن فاستر، زنی که در دهه ۱۹۴۰ خودکشی کرده، در شهر وجود دارد. چاک درمییابد که تنها راه پایان دادن به این نفرین، یافتن خانه قدیمی هلن در آدرس مرموز ۸۲۵ جاده جنگلی است؛ اما این آدرس در هیچ نقشهای ثبت نشده است. با تهدیدات فزاینده، چاک باید قبل از آنکه دیر شود، این خانه را پیدا کند.
خلاصه داستان: الیوت کینتر (با بازی پل راد) و دختر نوجوانش ریدلی (با بازی جنا اورتگا) در مسیر سفر به اقامتگاه رئیس میلیاردر الیوت، اودل لئوپولد (با بازی ریچارد ای. گرانت)، بهطور تصادفی با یک تکشاخ برخورد کرده و آن را میکشند. آنها جسد تکشاخ را به ملک لئوپولد میبرند، جایی که دانشمندان کشف میکنند خون این موجود دارای خواص درمانی خارقالعادهای است. این کشف طمع لئوپولد را برای بهرهبرداری تجاری برمیانگیزد. اما مرگ تکشاخ باعث خشم والدینش میشود و آنها برای انتقامگیری به ملک حمله میکنند.
خلاصه داستان: در جریان نشست سران گروه ۲۰ در کیپتاون، آفریقای جنوبی، گروهی از مزدوران به رهبری ادوارد راتلج (با بازی آنتونی استار)، یک نظامی سابق استرالیایی، به محل برگزاری نشست حمله میکنند. هدف آنها ایجاد بیثباتی اقتصادی جهانی از طریق انتشار ویدئوهای جعلی (دیپفیک) از رهبران جهان است تا مردم را به سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال ترغیب کرده و ارزش داراییهای رمزنگاریشده خود را افزایش دهند. رئیسجمهور ساتن، که سابقه خدمت در ارتش را دارد، به همراه اعضای خانوادهاش و برخی از رهبران جهانی، از جمله نخستوزیر بریتانیا و همسر رئیسجمهور کره جنوبی، تلاش میکند تا از این بحران عبور کند. در این مسیر، او باید با خیانتهای داخلی، تهدیدات خارجی و فناوریهای مخرب مقابله کند تا جان گروگانها را نجات دهد و از فروپاشی اقتصادی جلوگیری کند.
خلاصه داستان: سلمان خان در نقش راجا سانجی "سکندر" راجکوت، مردی قدرتمند و تأثیرگذار در منطقه راجکوت گجرات ظاهر میشود. او با همسرش سایری (با بازی راشمیکا ماندانا) زندگی آرامی دارد. اما زمانی که با فساد گستردهای در سیستم سیاسی و اجتماعی مواجه میشود، تصمیم میگیرد علیه آن مبارزه کند. در این مسیر، او با سیاستمداری فاسد و قدرتمند روبهرو میشود که به دنبال انتقامگیری برای یک تراژدی خانوادگی است. سکندر باید با شبکهای از فساد و بیعدالتی مقابله کند تا حقوق مردم عادی را بازگرداند.
خلاصه داستان: جیک (با بازی ویلیام موزلی)، یک افسر پلیس آمریکایی، همراه با همسرش پرنگ (یایا اوراسایا اسپرباند) و دخترشان لو (آکایرا هادن) برای دیدار با خانواده پرنگ به بانکوک سفر میکنند. اما تعطیلات خانوادگی آنها به کابوسی وحشتناک تبدیل میشود؛ زمانی که در جریان یک تیراندازی در مرکز خرید، جیک با مردی به نام مک (میشل مورونه) مواجه میشود که توسط نیرویی شیطانی تسخیر شده است. این حادثه آغازگر حملهای گسترده از سوی موجودات تسخیرشده به شهر است، که باعث جدایی جیک از خانوادهاش میشود. در تلاش برای نجات خانوادهاش، جیک وارد قلمرویی ماورایی به نام «محدودیت» میشود. در آنجا، با کمک یک راهب جوان (الکساندر لی)، او باید با هیولاها و نیروهای تاریکی مقابله کند تا همسر و دخترش را نجات دهد و از گشوده شدن دروازههای جهنم توسط مک جلوگیری کند.